جدول جو
جدول جو

معنی گریه تاک - جستجوی لغت در جدول جو

گریه تاک
(گِرْ یَ / یِ یِ)
آبی است که در موقع بریدن شاخ تاک فروریزد، کنایه از شراب انگور. (آنندراج) :
تو فکر نامۀ خود کن که می پرستان را
سیاه نامه نخواهد گذاشت گریۀ تاک.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گریه ناک
تصویر گریه ناک
گریان، کسی که گریه کند و اشک بریزد، باکی، اشک باران، اشک ریز، گرینده، اشک بار، اشک فشان، گریه مند، گریه گر
فرهنگ فارسی عمید
(گِرْ یَ / یِ)
گریان. در حال گریه:
بجای تخم جواری فشاند دانۀ اشک
چو دست بر مژۀ گریه ناک زد دهقان.
ملاطغرا (از آنندراج).
دگر از ره مستیم گریه ناک
نیم آگه از گریۀ خود چو تاک.
ملاطغرا (از آنندراج).
بادا لبان دولت کلی بخنده در
از کلک گریه ناکت و از دیدۀ ترش.
دقایقی مروزی
لغت نامه دهخدا
(گِ رِهْ)
گره دار. دارای گره:
چون رشتۀ جان شو از گره پاک
چون رشتۀ تب مشو گره ناک.
نظامی.
رجوع به گره مند شود
لغت نامه دهخدا
گریان گرینده: بادالبان دولت کلی بخنده در از کلک گریه ناکت و از دیده ترش. (دقایقی مروزی)
فرهنگ لغت هوشیار
گره دار گره مند: چون رشته جان شو از گره پاک چون رشته تب مشو گره ناک. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار